پای درس اخلاق آیت‌الله جوادی آملی

۶ صورت نورانی که انسان را در قبر همراهی می‌کند

امام صادق(ع) می‌فرماید: وقتی بنده مؤمن از دنیا رفت، ۶ صورت نورانی به همراه او وارد برزخ و قبر می‌شوند، این ۶ صورت، او را از آسیب‌ها از ۶ جهت محافظت می‌کنند.

خبرگزاری فارس: ۶ صورت نورانی که انسان را در قبر همراهی می‌کند
 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،‌ واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مى‌گوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مى‌شود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.

ابوعلی سینا معتقد است: «العبادة هی غایة الخضوع و التذلّل؛ عبادت نهایت خصوع و فروتنی است» و شهید مطهری در تعریف عبادت آورده است: پرستش آن حالتی است که در آن، انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.

آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که می‌تواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پی‌بردن به حکمت عبادات است.

آیت‌الله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید به موضوع «ادب نمازگزار» می‌پردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است. 



پای درس اخلاق آیت‌الله جوادی آملی

فلسفه سلام آخر نماز چیست/ سجده بسیار انسان را بهشتی می‌کند

آیت‌الله جوادی آملی مفسر قرآن کریم می‌گوید: کسی که در نماز حواسش پیش غیرخدا و متوجه زندگی است، چگونه به خود اجازه می‌دهد در پایان نماز بگوید: السلام علیکم و رحمة‌الله؟

خبرگزاری فارس: فلسفه سلام آخر نماز چیست/ سجده بسیار انسان را بهشتی می‌کندبه گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،‌ واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مى‌نویسد: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مى‌شود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است. ابوعلی سینا معتقد است: «العبادة هی غایة الخضوع و التذلّل؛ عبادت نهایت خصوع و فروتنی است» و شهید مطهری در تعریف عبادت آورده است: پرستش آن حالتی است که در آن، انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است. آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که می‌تواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پی‌بردن به حکمت عبادات است. آیت‌الله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید به موضوع «فلسفه سجود و سلام نماز» می‌پردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.  


«فشار قبر» زمین بیشتر است یا هوا

اگر کسی در هوا بمیرد یا او را دار بزنند و در هوا معلق آویزان باشد باز هم عذاب قبر دارد. جالب اینکه به فرموده امام صادق(ع) آن فشار شدیدتر از فشار قبر اصطلاحی و زمینی است.

خبرگزاری فارس: «فشار قبر» زمین بیشتر است یا هوا
 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد. آنچه در ادامه می‌‌آید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

 

از مجموع روایات چنانچه در آیات هم بیان شده، استفاده می‌شود که عالم برزخ و قبر مؤمنان سرشار از نشاط و آرامش و لذت و نشست و برخاست با خوبان است، اما برای گناهکاران و ظالمان جایگاهی است که به خاطر شدت عذاب و نزاع و درگیری هر روز آرزوی مرگ می‌کنند.

- تفاوت مردم در برزخ

از عموم آیات و آیه 100 سوره مؤمنون و 27 سوره ابراهیم و این روایات استفاده می‌شود که برزخ جنبه عمومی دارد، لکن سؤال و جواب شدت و ضعف دارد. از برزخی که خداوند آنان را از عقل و علم بالاتر بهره‌مند نموده سؤال و جواب شدیدتری هست. اما آنان که از عقل و علم کمتری برخوردارند و حجت‌الهی به آنها نرسید و مستضعف فکری‌اند، خداوند آنان را کمتر مورد سؤال و جواب قرا خواهد داد و خیلی بر آنها سخت گرفته نمی‌شود. بر همین اساس، قرآن کریم می‌فرماید:

«وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ»

و ما هیچ نفسی را جز به مقدار توانش تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن می‌گوید و آنها مورد ستم و نقص پاداش قرار نمی‌گیرند.

براساس آنچه بیان شد، برخی مفسران می‌فرمایند:

«افرادی که با مردن و قطع ارتباط مادی با دنیا وارد آن نشئه (عالم برزخ) می‌شوند، همانند افرادی که از زِهدان مادر به عالم طبیعت (دنیا) وارد می‌شوند، یکسان نیستند. برخی از این افراد فقط از خود و حیطه شخصی خود باخبرند و برخی در خواب‌اند و برخی در بیداری و بعضی از آنان از حقایق این عالم آگاه می‌شوند. در حالی که عده‌ای در همان محدوده تنگ‌ هستی خویش محبوس‌اند. بنابراین صرف آگاه نبودن برخی از ضعاف یا اوساط از وضع عمومی برزخ و از احوال دیگران، دلیل عدم وجود چنان عالیم به نام برزخ منفصل نیست.



مادر شهیدی که ۱۴سال از خانه بیرون نیامد

مادر شهید «رضا مشعوف» ۱۴ سال از خانه بیرون نرفت، این مادر تمام این ۱۴ سال را منتظر فرزند شهیدش نشست تا روزی پسرش زنگ خانه را بزند؛ ۱۴ سالی که با آمدن خبر شهادت رضا به پایان رسید.

خبرگزاری فارس: مادر شهیدی که  ۱۴سال از خانه بیرون نیامد 

مجله مهر نوشت: داغ شهادت فرزند هنوز برای مادر شهید «رضا مشعوف» تازه است. فرزندی که 17 سال به خانه نیامد و 14 سال مادر برای بازگشت دردانه اش چشم به در دوخت تا مبادا فرزندش بیاید و او خانه نباشد. «معصومه راستگو» مادری است که 14 سال امید داشت زنگ در به صدا در بیاید و فرزندش را در چارچوب در ببیند و به امید دیدن چنین لحظه‌ای، 14 سال خودش را خانه نشین کرد.

* صفای همسایگی جنوب شهر بیشتر است

همه محله او را به نام فرزند شهیدش می‌شناسند. اهالی همیشه پای ثابت مجالس روضه و مولودی خوانی‌های او هستند. گوش تا گوش خانه این موقع‌ها پر است از حضور زن‌های همسایه‌ای که پا به خانه مادر شهیدی گذاشته‌اند که 14 سال حیاط را برای آمدن فرزندش آب و جارو کرد. اما پسرش نیامد. «شوهرم باغبان شهرداری بود. خدا 10 بچه قد و نیم قد روزی ما کرده بود. رضا فرزند ارشد ما بود. ندیدم برای خواهر و برادرهای کوچک‌ترش بزرگ‌تری کند. همیشه رفیق بود با آنها. مدتی ساکن شمیران بودیم. دلمان تاب نیاورد. آمدیم جنوب‌شهر. صفای همسایگی اینجا بیشتر است. نمی‌گویم مردم شمال‌شهر سردند، نه! رفت و آمدشان کم است. توی یک ساختمان همسایه‌ها همدیگر را نمی‌شناختند. اینجا اما این‌طور نیست. رضا که شهید شد همه اهل کوچه سیاه پوشیدند. 14 سال پا به پای من منتظر برگشت رضا بودند. پیکرش را هم که آوردند دوباره مشکی‌پوش شدند. در خانه‌شان را به‌روی مهمان‌های رضا باز گذاشتند. خدا رحمت کند رحیمه خانمی بود که تمام پخت و پزها را انجام داد. من از همسایه‌هایم فقط خوبی دیدم.»



یک روز برفی در روستای ملوند.شهرستان طبس.15 اسفند 1393

 



جرعه‌ای از حدیث کسا

با یاری جستن از کلام اهل‌بیت علیهم‌السلام و علمای ربانی که از منبع زلال سرچشمه علم آنان جان خود را صفا داده‌اند و به تماشای این حقیقت ناب نشسته‌اند. به ناچار دل به سخنان این بزرگواران بسته، با قلمی لرزان، به حکم «آب دریا را اگر نتوان کشید/هم بهقدرتشنگی باید چشید»، به وصف فضائل این خورشید عالم‌تاب دست می‌یازیم.

 

گروه فرهنگی گفتمان نیوز، چگونه می‌توان از عظمت بانویی سخن گفت که «إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَهُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛ همانا او فاطمه نام گرفت، چراکه خلایق از معرفتش بازماندند».[۱] مگر می‌شود بشر خاکی و آلوده از رثای نور حقیقتی سخن بگوید که از اشراق نور الهی است.[۲] این ممکن نیست، مگر با یاری جستن از کلام اهل‌بیت علیهم‌السلام و علمای ربانی که از منبع زلال سرچشمه علم آنان جان خود را صفا داده‌اند و به تماشای این حقیقت ناب نشسته‌اند. به ناچار دل به سخنان این بزرگواران بسته، با قلمی لرزان، به حکم «آب دریا را اگر نتوان کشید/هم بهقدرتشنگی باید چشید»، به وصف فضائل این خورشید عالم‌تاب دست می‌یازیم.

***

حدیث شریف کسا یکی از منابعی است که ما را در شناخت مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها یاری می‌دهد. این حدیث از وجود مقدس این بزرگ بانوی اسلام و یگانه زنان بشر نقل شده است.[۳] آیت‌الله بهجت رحمه‌الله می‌فرمودند: «عجائب و غرایبی در حدیث کساست. خدا می‌داند کسی بشمارد که چقدر معجره در آن است خیلی کار بزرگی کرده است». ازاین‌رو بر ماست تا به دیده دقت به این حدیث بنگریم و با یاری گرفتن از راهنمایی‌های این عارف حقیقت‌بین، در حد وسع ناچیز خود، ارادت خود را با معرفتی بیشتر به آن بانوی بی‌همتا ابراز نماییم.

در آغاز آنچه نظر خواننده این حدیث را به خود جلب می‌کند این است که راوی آن، که خبر از اخبار غیبی آسمان‌ها می‌دهد وجود مقدس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است. سرچشمه علم او،‌ علم لایزال خداوند تبارک و تعالی است. در روایتی از سلمان فارسی آمده است: «عماربن‌یاسر به من گفت: آیا می‌خواهى چیز عجیبى را برایت نقل کنم؟ گفتم: نقل کن اى عمار! گفت: آرى، من شاهد بودم که روزى على‌بن‌ابى‌طالب بر فاطمه داخل شد، هنگامى که‏ چشمان فاطمه بر او افتاد، گفت: نزدیک بیا تا به تو بگویم که در جهان هستى چه بوده، چه هست، و تا روز قیامت چه خواهد شد. عمار گفت: در این حال دیدم که على بازگشت، پس من هم به دنبال او بازگشتم تا اینکه به حضور پیامبر رسید، پس پیامبر به او گفت: اى ابوالحسن! نزدیکتر بیا، پس على نزدیکتر رفت و در کنار او نشست و پیامبر به وى فرمود: حال تو می‌گویى یا من بگویم؟ على فرمود: شما بگویید بهتر است. پس رسول خدا فرمود: مثل اینکه فاطمه به تو چنین و چنان گفته است و تو نزد من آمده‏‌اى تا درباره آن جویا شوى. على پرسید: آیا نور فاطمه از نور ماست؟ پیامبر فرمود: آیا تردید دارى؟ البته که چنین است و على سجده شکر نمود».[۴]

در حدیث کسا نیز حضرت خود از تمامی اخبار و گفت‌و‌گوهایی که میان جبرئیل و خداوند متعال و نیز از گفت‌وگوهایی که بین حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله با او روی داده، سخن می‌گوید و این‌طور نیست که آنها را از زبان پیامبر گرامی اسلام نقل ‌کند؛ آیت‌الله بهجت رحمه‌الله می‌فرماید: «کسی حدیث کسا را از روی دقت ببیند [متوجه می‌شود که] خود حضرت [زهرا سلام‌الله‌علیها] خبر می‌دهد که جبرئیل آمد پهلوی ما. نمی‌گوید پدر من گفت که جبرئیل آمد. خودش به الهام الهی فهمیده بود چنین سؤال کرد، چنین تقاضا کرد از خدا؛ هیچ نمی‌گوید که پدر من گفت که جبرئیل تقاضا کرد از خدا، خدا اجازه داد که پایین بیاید».

***

یکی از رمزهای بزرگ این حدیث، محوریت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در آن است که جایگاه والای این بانوی اطهر را نزد خداوند متعال آشکار می‌سازد؛ آنجاکه جبرئیل به خداوند متعال عرضه می‌دارد که این پنج تن چه کسانی هستند، خداوند متعال می‌فرماید: «هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها؛ آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». همچنین این عبارت نشان‌دهنده جایگاه والا و شناخته شده حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در آسمان‌ها و در میان فرشتگان الهى است.[۵]



اگر اسم دخترت را فاطمه گذاشتی به او سیلی نزن

به فاطمه سیلی نزن

 

سَکونی (اسم راوی) می گوید: به محضر امام صادق علیه (علیه السّلام) آمدم در حالی که ناراحت و غمگین بودم. امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: چرا ناراحت و افسرده ای؟ به حضرت عرض کردم: خداوند به من فرزند دختری داده [و از بابت این ناراحتم که چرا به من فرزند پسر عنایت نکرده است!] حضرت فرمود: سنگینی این دختر بر روی زمین است و رزق او بر عهده ی خداوند است، عُمرش نیز از عمر تو جداست و چیزی از عمر تو کم نمی کند و روزیی که می خورد غیر از روزی توست!

سکونی گوید: بخدا قسم با این کلام امام صادق غم و اندوه از من برطرف شد سپس امام فرمود: اسم دخترت را چه گذاشته ای؟ گفتم: فاطمه! در این هنگام حضرت مصائب مادر مظلومه اش فاطمه (سلام الله علیها) را به یاد آورد و سه مرتبه آهی کشید. آنگاه حضرت [از شدت ناراحتی] دست مبارک خود را بر پیشانی گذاشت. سپس فرمود: حال که او را فاطمه نامیدی هرگز دشنماش مده و نفرینش نکن و او را نزن!

متن روایت: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ السَّکُونِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَکْرُوبٌ فَقَالَ لِی یَا سَکُونِیُّ مَا غَمُّکَ فَقُلْتُ وُلِدَتْ لِی ابْنَهٌ فَقَالَ یَا سَکُونِیُّ عَلَى الْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا تَعِیشُ فِی غَیْرِ أَجَلِکَ[۱] وَ تَأْکُلُ مِنْ غَیْرِ رِزْقِکَ فَسَرَّى وَ اللَّهِ عَنِّی[۲] فَقَالَ مَا سَمَّیْتَهَا قُلْتُ فَاطِمَهَ قَالَ آهِ آهِ آهِ[۳] ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ قَالَ: قَالَ لِی أَمَا إِذَا سَمَّیْتَهَا فَاطِمَهَ- فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا.[۴]

 



در محضر بهجت

مگر مى‏ شود ما خدا را بخواهیم و او ما را رها کند؟!

اگر مزاج انسان علیل و مریض باشد، با پند و اندرز علاج او امکان‏ پذیر نخواهد بود، و گل گاو زبان و گل بنفشه او را علاج نخواهد کرد. مگر مى‏ شود ما خدا را بخواهیم و او ما را رها کند و به خود راهنمایى نکند؟!

گروه فرهنگی گفتمان نیوز، به طالب معرفت بشارت داده‏ اند که رسیده‏ اى، داخل شو:أَبْشِرْ الطّالِبَ بِالْوُصُولِ وَ قُلْ لِلَّذى یَطْرُقُ الاْءَبْوابَ أَنْ یَلِجا.

به طالب [معرفت] مژده وصال را بده، و به کسى که در مى‏ زند، بگو که وارد شود.

خدا کند وقت رفتن با یقین و بینایى از دنیا برویم!

518105b09c408

اگر طالب باشیم و در طلب، خلوص و جدیّت داشته باشیم، در و دیوار به اذن اللّه‏، هادى ما خواهند بود؛ و اگر طالب و تشنه نباشیم، در کنار آن چشمه‏ ى رحمت، محروم خواهیم بود، چنان که سخنان رسول خدا ـ صلّى‏ اللّه‏ علیه ‏وآله‏ وسلّم ـ در قلب ابوجهل و ابولهب اثر نکرد!

اگر مزاج انسان علیل و مریض باشد، با پند و اندرز علاج او امکان‏ پذیر نخواهد بود، و گل گاو زبان و گل بنفشه او را علاج نخواهد کرد. مگر مى‏ شود ما خدا را بخواهیم و او ما را رها کند و به خود راهنمایى نکند؟!

 

 



شهادت حضرت فاطمه (س)

شهادت حضرت فاطمه, شهادت حضرت زهرا

 

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام

در اوراق تاریخ

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."

پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

 



اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

اس ام اس ولادت حضرت زینب و روز پرستار

 

مثل غزل مثل سپیده مثل آبی
آیینه ای صبحی تو جان آفتابی
پاکی صبوری مهربانی باصفایی
تو یک پرستاری تو یک مفهوم نابی
روز پرستار بر سپید پوشان دل پاک مبارک . . .
(کاظم مسکنی)

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

ای لباس سپید فرشتگان بر تن
قلب برکف به عشق بیماران
روز تو روز یاس سپید
روز عشق و ایثار، روز امید و نوید . . .
روز پرستار بر شما مبارک

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

در خجسته روز میلاد بانوی کربلا

پرستار دل های زخم دیده خرابه های شام و در فرخنده روز گرامی داشت
مقام پرستار، یاد همه پرستاران صحنه جهاد و نبرد را گرامی داریم . . .

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

ما به سلامت نزدیک تر می شوی

شبی که او به پایان بی خوابی نزدیک شود.
روز پرستار مبارک

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

میلاد مظهر صبر و شکیبایی و تجسم عینی علم و عفاف

حضرت زینب علیها السلام مبارک باد

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

کسی که وقت سحر سخت کوش و بیدار است

فرشته ایست که نام خوشش پرستار است
سلامتی وجودش بخواهم از یزدان
یقین که حافظ او، ذات پاک دادار است
روز پرستار مبارک باد

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار 

روز میلاد دُرّ درخشان مهر و عاطفه
پرستار زخم های به خون نشسته صحنه کربلا و روز پرستار مبارک باد . . .

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

ولادت بابرکت تجسم عینی زهد و علم و عفاف و شهامت
بر رهروان راه زینب علیها السلام مبارک باد

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها

پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری علیها السلام
بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد . . .

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

اگر خورشید ایمان، گرمابخش دل پرستار باشد

اگر عاطفه پرستار از سرچشمه عاطفه زینبی جاری شود
اگر جویبار رحمت و ایثار پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشد
پرستاری، بالی خواهد بود برای پرواز در آسمان رضایت خدا . . .

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

پرستاری، روح زلال محبت است در کالبد دل سوزان پاک دل

روز پرستار مبارک باد

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

میلاد عقیله بنی هاشم، سمبل کمال عقل و بردباری

حضرت زینب علیها السلام مبارک باد . . .

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت و مظهر مهربانی و عطوفت
عقیله بنی هاشم، زینب کبری علیها السلام مبارک باد.

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار

ما ریزه خوار سفره احسان زینبیم
مدیون لطف و فضل فراوان زینبیم
روز میلاد پرستار کربلا، بر تمامی پرستاران عزیز مبارک باد.

 

اس ام اس ولادت حضرت زینب, اس ام اس روز پرستار